شاید بارھا در طول زندگیمان خواسته ایم که راست بگوئیم اما نتواسته ایم. چرا ؟ انسان ھمیشه راستگویی و دروغگویی را از خود آغاز میکند. ھر فردی به میزانیکه به خود راست می گوید ، شھامت راستگویی را به دیگران نیز خواھد داشت، ھمانطور که به میزانی که به خود دروغ می گوید، به دیگران نیز دروغ خواھد گفت و دیگر اینکه انسان اگر به دیگران راست نمیگوید برای این است که آنان نیز به او راست نمیگویند اما آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا از انجام صداقت و راستگویی بدتان می آید و از دروغ گویی خوشتان می آید؟آیا زمان آن فرا نرسیده که دست از دروغ برداریم و یک بار ھم که شده راستی را تجربه کنیم . آغاز راستگویی و صداقت ، راست گفتن به خود است . به میزانیکه ما زشتیھای نفس خود را ببینیم و آن را باور کنیم، انگیزه ایی خواھیم یافت که، برای خوب بودن ، پاک بودن ، زیبا بودن تلاش کنیم و در این صورت است که شھامت راست گفتن به دیگران را خواھیم داشت و از راست گفتن آنان نیز نمی ھراسیم عمری نمایش انسانیّت دادیم حال بیایید برای یک بار ھم که شده برای انسان بودن تلاش کنیم.
بیاییم این حقیقت تلخ را باور کنیم که اگر کسی ما را دوست ندارد به این دلیل است که ما دوست داشتنی نیستیم . آخر چگونه یک انسان متکبر و خود خواه می تواند دوست داشتنی باشد . بدون شک صداقت باعث می شود که تمامی دنیای دروغینی را که برای خود ساخته ایم از دست بدھیم. دنیایی که ممکن است شامل روابطمان ، شغلمان ، ثروتمان و ... باشد اما اگر بدانیم که به ازای تمامی این از دست رفته ھا ، خدا را در خود خواھیم یافت خدایی که حضورش به ما آرامش، عزت نفس، قدرت و شھامت می بخشد دیگر از راستگویی و صداقت پشیمان نخواھیم شد . آنچه که ما، بواسطه دروغ، در صدد یافتنش ھستیم با صداقت بدست می آید . آیا ارزش ندارد که برای یک بار ھم که شده راستی را در زندگیمان تجربه کنیم ؟ اما علیرغم همه این تاکیدات چرا دروغ میگوییم؟ دروغ میگوییم، چون: خرجی ندارد، کنتور نمیاندازد، به نظر میرسد مردم زودتر باور میکنند. به عنوان مثال: اگرکارمندی دیر بیاید سر کار، وقتی دلیل دیر آمدن را بیحالی خود بگوید کسی باور ندارد ولی اگر بگوید فرزندم بیمار بود سریع باور میکنیم و حرفش را میپذیریم. اگر دانشآموزی دلیل واقعی انجام ندادن تکلیفش را بگوید شاید باور نکنیم ولی اگر بگوید مادر بزرگم فوت کرده باور میکنیم. کمتر کسی است که در دوران تحصیل به دلیل انجام ندادن تکلیف خود چندین بار در تمامی مقاطع تحصیلی حتی در دانشگاه نیز پدر بزرگ یا مادر بزرگش فوت نکند.دروغ میگوییم چون زود به نتیجه میرسیم. گاهی مواقع هم از روی حسادت دروغ میگوییم، از این که پیش دوستانمان هم کم نیاوریم خالیبندی میکنیم. چون برای دروغ در این دنیا بازخواست نمیشویم راحت دروغ میگویم. وعده دروغ میدهیم، سخن دروغ میگویم، گزارش دروغ ارائه میدهیم، دلایل غیرواقعی را میآوریم، اما بپذیریم که دروغ بیاعتمادی را افزایش میدهد، تکثیر میشود، معمولا دروغ ترک ندارد (ترک شدنی نیست) ، نفاق را افزایش میدهد، فسق را گسترش میدهد، ایمان را خدشهدار میکند، موجب بدعتگذاری میشود، تعادل انسانها را دچار اختلال میکند، و راستی در این شرایط زندگی بدون دروغ امکانپذیر است؟ چرخ زندگی بدن دروغ خوب می چرخد؟ چقدر صداقت خریدار دارد؟
برای شنیدن صحبت های دکتر فرضی درباره صداقت یا دروغ اینجا کلیک کنید