دوست دارم متفاوت بپوشم!
در دوره نوجوانی تاثیر گروه همسالان بیشتر می شود و نوجوان به بایدها و نبایدهای والدین چندان توجهی ندارد

نویسنده: نیلوفر اسعدی بیگی


    شاید شما هم وقتی سن تان کمتر بود و بیشتر وقت تان را با تماشای کارتون های کودکانه یا گوش دادن به برنامه های رادیویی مخصوص بچه ها می گذراندید، بارها از زبان مجری برنامه یا شخصیت های مختلف کارتونی شنیده بودید «نوع لباس نشانه شخصیت افراد نیست!»، «لباس برای انسان ارزش و احترام نمی آورد» و...
    
    با این که همه این حرف ها درست است و در جای خود ارزشمند ولی گاهی برخی از افراد، این نوع موضوعات را در کل زندگی و برای هر سن و سالی تعمیم می دهند. این گروه براساس همین دیدگاه، گاهی ترجیح می دهند لباس های عجیب و غریبی بپوشند. برخی از نوجوانان هم این جمله را که «لباس نشانه شخصیت افراد نیست» بهانه می کنند و می خواهند هر طور که دوست دارند لباس بپوشند، لباس هایی که هیچ تناسبی با فرهنگ و ارزش های جامعه و خانواده آنها ندارد.
    
    اگر شما هم فرزندی در دوران نوجوانی یا جوانی دارید، شاید این تجربه را داشته باشید که وقتی بچه ها کوچک هستند و در سن شیرخوارگی، نوع لباس هایشان تقریبا محدود و مشخص است؛ لباس های نرم، رنگارنگ، ساده و زیبا که برای دخترها و پسرها با رنگ ها و طرح هایی مختلف عرضه یا توسط مادرها و مادربزرگ ها دوخته می شود. وقتی راهی مدرسه می شوند و حتی تا چند سال بعد از آن هم همه چیز خوب و آرام پیش می رود؛ مادر و پدر برای کودک لباس می خرند و او هم آنها را با شادی می پوشد و لذت می برد. اما وقتی چند سال جلو برویم، کم کم همه چیز تغییر می کند و کودک دیروز یا نوجوان امروز دیگر حاضر نیست هر نوع لباسی را که برایش می خریم، بپوشد؛ حالامعیارهای او تغییر کرده و نظر دوستان و همسالانش برایش اولویت دارد. اینجاست که اگر والدین حواسشان جمع نباشد و تلاش نکنند با فرزندشان به تفاهم برسند، بتدریج اختلاف سلیقه به بحث و مشاجره منجر می شود و باید در انتظار مشکلات متعدد بعدی بود.
    
    در این مواقع اغلب صدای پدر و مادر اوج می گیرد تا به فرزندشان یادآوری کنند «نوع لباس پوشیدن تو نشانه شخصیتت است!» ولی آیا واقعا نوع پوشش افراد با شخصیت آنها در ارتباط است؟ 
    دکتر مریم فرضی، روان شناس بالینی و استاد دانشگاه در گفت وگو با «جام جم» واژه شخصیت را چنین تعریف می کند و توضیح می دهد: شخصیت به سبک های ویژه ای گفته می شود که هر فرد در فکر کردن و رفتارش آنها را بروز می دهد؛ به تعریف دیگر، به مجموعه صفات هیجانی و رفتاری که مشخص کننده افراد مختلف در زندگی روزمره است، شخصیت اطلاق می شود. اما با توجه به این که خانواده اولین و مهم ترین نهاد اجتماعی است که کودک در آن رشد می کند، شخصیت هر فرد ابتدا در خانواده اش شکل می گیرد.
    
    البته این سوال برای خیلی از پدر و مادرها پیش می آید که چرا همه چیز در سن کودکی خوب پیش می رود ولی وقتی فرزندشان به دوره نوجوانی می رسد، ناگهان شرایط تغییر می کند؟ 
    به گفته دکتر فرضی هیچ گاه نمی توان رفتارهای نوجوان را فقط در فضای خارج از محیط خانه مورد بررسی قرار داد؛ به این معنی که همیشه و در هر سنی، نوعی تعامل میان کودک و والدینش وجود دارد. در واقع شیوه فرزندپروری والدین و چگونگی رفتارهای آنها می تواند تاثیر زیادی در این زمینه داشته باشد. دوره نوجوانی دوران تغییر است؛ علاوه بر تغییرات فیزیولوژیکی که از نظر جسمی نشان دهنده ورود به مرحله جدیدی است، تغییرات روحی و روانی مختلفی نیز در این دوره ایجاد می شود. اما چه عاملی می تواند کمک کند تا نوجوان این مرحله را بخوبی پشت سر بگذارد؟ دکتر فرضی در پاسخ به این پرسش می گوید: الگوی مناسبی مانند والدین و همچنین شیوه پرورش و تربیت صحیح فرزند می تواند در این دوران به کودک دیروز و نوجوان امروز کمک بزرگی بکند.
    
    لباس فرزندان، دغدغه والدین    


    یکی از دغدغه های والدینی که فرزندشان در سن نوجوانی است، نوع لباس پوشیدن و نحوه آرایش موهای اوست؛ آنها همیشه نگرانند و نمی دانند چطور می توانند کودک را در این زمینه راهنمایی کنند.
    
    نکته: لباس پوشیدن نوجوانان که گاه مغایر با فرهنگ جامعه است نشان دهنده خود کم بینی است، که ثابت می کند آنها اعتماد به نفس لازم را در محیط خانواده به دست نیاورده اند
    البته به هیچ عنوان نباید تصور کرد همیشه نوجوانان لباس های عجیب و غریب را ترجیح می دهند؛ گاهی آنها لباس هایی را انتخاب می کنند که فقط کمی با آنچه والدینشان می پوشند تفاوت دارد ولی در شرایطی هم ممکن است نحوه لباس پوشیدن شان بسیار خاص و متفاوت باشد. اینجاست که اختلاف سلیقه ها شروع می شود و حتی ممکن است ارتباط میان والدین و نوجوان نیز به سردی گرایش پیدا کند و آنها از هم دور شوند. متاسفانه در اغلب موارد هم بحث ها و درگیری ها نتیجه رضایت بخش و مطلوبی ندارد.
    
    همچنین علاوه بر این که نوجوانان بایدها و نبایدهای شما را بدون استدلال نمی پذیرند، نباید فراموش کنید در این دوره تاثیر گروه همسالان بسیار بیشتر از خانواده می شود. بنابراین خیلی جای تعجب ندارد اگر ببینیم نوجوانی فقط به دلیل این که بقیه دوستانش لباس خاصی می پوشند یا از آن تعریف می کنند، به این نوع لباس روی آورده و گرایش پیدا می کند. 
    
    حال این سوال پیش می آید که با توجه به این موارد، چه طور می توانیم نوجوان را متقاعد کنیم قوانین خانوادگی را بپذیرد و مطابق آن عمل کند؟ شاید بسیاری از والدین این کار را بسیار سخت و حتی غیرممکن بدانند ولی بدون شک برای این مرحله هم راه حلی وجود دارد.
    
    دکتر فرضی در این زمینه به والدین توصیه می کند: زمانی می توانیم امیدوار باشیم که مشکلات ما به حداقل می رسد که بتوانیم یک خانواده منسجم داشته باشیم؛ به این معنی که والدین در تربیت بچه ها همگام و همسو با هم عمل کنند. در چنین خانواده ای والدین باید نظرات خود را با دلیل و منطق بیان کنند و به دیدگاه و نظر فرزندانشان هم در حد معقول احترام بگذارند. با این روش می توان اطمینان داشت که به نتیجه قابل قبولی می رسیم.
    
    گاهی ممکن است آنچه در خانواده مطرح می شود با چیزی که در محیط بیرون از خانه و جامعه وجود دارد، یکسان نباشد؛ در چنین شرایطی بچه ها دچار تضاد و تعارض می شوند. متاسفانه این تضادها مانع از درونی شدن بسیاری از الگوهای خانوادگی می شود و بخصوص چون نوجوانان آمادگی زیادی برای همانندسازی دارند ممکن است بخواهند از هر نظر مانند فرد دیگری که به او گرایش دارند، عمل کنند. این شرایط نقطه آغاز مشکلات والدین با فرزند نوجوانشان بوده و سبب پیدایش درگیری هایی در خانواده می شود. پس دقت کنیم اگر اوضاع و رفتار خود و فرزندمان را درست مدیریت نکنیم، فرزند نوجوان مان رابطه مطلوبی با ما پیدا نخواهد کرد و چون الگوی مناسبی در خانواده نمی بیند، کاملاً طبیعی است که به دنبال کسب هویت مستقل، از فرد یا افراد دیگری الگوبرداری کند.
    
    پوشش افراد همیشه با توجه به ارزش های حاکم بر فرهنگ جامعه تعیین می شود؛ پس همه ما باید بیاموزیم که نمی توانیم به شیوه ای متفاوت نسبت به جامعه و هنجارهای آن عمل کنیم. همچنین خوب است به این نکته هم دقت داشته باشیم که استفاده از پوشش مناسب نه تنها موجب ایجاد حس آرامش برای خود فرد می شود، بلکه می تواند این حس را به دیگران هم منتقل کند. 
    
    گاهی نوجوانان پوشش هایی را انتخاب می کنند که به هیچ وجه مربوط و مناسب با فرهنگ خودشان نیست و به نوعی وابسته به فرهنگ بیگانه است. این مساله کاملانشان دهنده ازخودبیگانگی و خودکم بینی بوده و مشخص می کند نوجوان اعتماد به نفس لازم و کافی را در محیط خانواده به دست نیاورده است و حالامی خواهد از طریق پوشش های مختلف و متفاوت این کمبود را جبران کند. به یقین والدین با در نظر گرفتن مجموعه این شرایط، می توانند محیطی آرام و امن برای فرزندانشان فراهم کنند که در چنین محیطی، فرزندان تا حد زیادی به نگرش و فرهنگ خانواده نیز احترام می گذارند.