سبک زندگی برنامه ای از گروه خدمات و تجارت رادیو اقتصاد
√ کارشناس برنامه دکتر مریم فرضی ، دکتر رضا پدیدار
اعتماد، قول، رابطه و قلب!
زیرا اینها وقتی می شکنند، صدایی ندارند ولی درد زیادی دارند!
اعتماد ریشه در جامعه و خانواده دارد اگر در خانواده و یا جامعه ریشه بدبینی وجود داشته باشد و هر کس فقط به فکر خود باشد، فرزندانی که در این محیط پرورش مییابند جز افرادی هستند که به کسی اعتماد نخواهند کرد و نگاه منفی و بدبینانهای به زندگی دارند. اعتماد کردن عوامل متعددی دارد که آن بستگی به شیوه تربیت و پرورش افراد هم در جامعه و هم در خانواده دارد از جمله شیوه تربیتی اعتمادسازی بین مردم با مردم، مردم با مسئولان، مطالعه کتاب و صداقت در رفتار و کردار در گذشته است. اعتماد کردن باید با آگاهی و شناخت براساس تجربیات باشد. افرادی هستند که بیش از حد به دوستان خود اعتماد میکنند این افراد باید بدانند که گاهی بهترین دوستان بدترین دشمنان هستند. و وقتی صحبت از اعتماد میکنیم که پای چند نفر در میان باشد. مثل اعتماد من به همسرم، به فرزندم، دوستان و همسایههایم، یک فروشنده، همکلاسی، استاد یا معلم و اعتماد آنها به من. همیشه وقتی صحبت از اعتماد هست، پای یک رابطه در میان است و مسلما اعتماد شکل نمیگیرد . اینجا ممکن است سوال کنید چرا در جامعه ما اعتماد در حوزههایی مثل خانواده، دوستان و افرادی که در یک گروه با هم همکاری میکنند هست، ولی در عرصه عمومی از بین میرود . در عرصه عمومی وقتی من به عنوان یک شخص شرکت میکنم، نسبت به کسانی که از کنار من عبور میکنند احساس بیگانگی میکنم. چون هیچ نوع رابطهای نمیتوانم بین خودم و دیگران برقرار کنم. طبیعی است که نمیتوانم به آنها اعتماد کنم. در واقع آنها را نمیشناسم. حتی دائم با آنها در استحکاکم. در خیابان وقتی میخوام به طرف دیگر بروم، حرمت من را نگه نمیدارند. وقتی میخواهم سوار ماشین شوم، باید حواسم را جمع کنم که از من جلو نزنند. وقتی میخواهم به اداره بروم باید مواظب باشم که حقم را نخورند. بنابراین پیوند و نسبتی با آنها ندارم که بتوانم به آنها اعتماد کنم