دکتر مریم فرضی

در یک سازمان میز بزرگ داشتن هنر نیست، دل بزرگ داشتن هنر است، چون پشت یک میز هرچه بزرگ باشد یک نفر جای خواهد گرفت، ولی در درون دل بزرگ، انسان‌ها که سهل است خدا هم جای می‌گیرد .ما در فرهنگ و ادبیات خودمان صفت‏های متعددی برای « دل » داریم. حتما کلماتی مثل دریا دل و شیردل و همین‏طور بزدل را شنیده‏ اید. بعضی دوست دارند در این مواقع دل را جرات و شجاعت ترجمه کنند ،  اما اگر کمی دقت کنیم می‏فهمیم که «دل» چیزی فراتر از همه اینهاست و در واقع  دقیقا اندازه  « دل » هر انسانی رابطه مستقیم با میزان موفقیت او در زندگی دارد . اگر می‏خواهید دلتان آرام و بزرگ و پرظرفیت باشد، شما هم باید به دنبال یک دریای بزرگ و قابل اطمینان باشید دریایی که بتوان کنار آن ایستاد و به آن تکیه کرد و از بیکرانی آن حیرت نمود و این دریای بزرگ و بیکران چیزی نیست جز خالق هستی و کایناتی که مخلوق اوست و هر آرزویی را که انسان در دل بگرداند اجابت می‏کند.هر چه میزان داشته‏ ها و وابستگی‏ های انسان بیشتر باشد ، ترس و دلهره او برای از دست دادنشان بیشتر است. اما اگر انسان به یک دریای بزرگ و بی‏ نهایت متکی و امیدوار باشد که حتی هنگام از دست دادن همه چیز باز با تکیه بر این دریای تمام ناشدنی مطمئن باشد که می‏تواند سرپا بایستد ، بدیهی است که چنین انسانی جسارت و شجاعتی فوق‏ العاده خواهد داشت و می‏تواند با تلاش پر مخاطره‏ای حضور یابد و سهم خود را از موفقیت به دست آورد در حقیقت دل این شخص بزرگ می‏شود چون آن را به دریایی بزرگ تر وصل کرده است. دریایی که موج‏های بزرگ را به راحتی در خود حل می‏کند و آنقدر عظیم و بیکران است که صخره‏های کوچک جرات عرض اندام در مقابل او را نخواهند داشت.