دکتر مریم فرضی

دکتر مریم فرضی روانشناس بالینی

قهر یک واکنش تنبیهی برای نشان دادن نارضایتی خود به دیگران است، اما آیا واقعا این واکنش تنبیهی در ارتباط با بزرگسالان مفید واقع می‌شود؟ حقیقت این است که قهر هم برای کسی که آن را شروع می‌کند و هم کسی که ادامه‌اش می‌دهد رنج‌آور است، اما کسی که قهر را ادامه می‌دهد و بر آن اصرار می‌ورزد معمولا فشار روانی دوچندانی را نسبت به کسی که مغضوب واقع شده، تحمل می‌کند.

او هر روز و هر ساعت در مجاورت فامیل یا دوستی که با او قهر کرده است احساس خشم و تنفرش را مرور می‌کند، خاطرات بدش را یادآوری می‌کند و حال و هوایش بدتر می‌شود. نیروی دافعه او نسبت به کسی که مورد قطع رابطه واقع شده، به خودش بیشتر ضرر می‌زند و به کینه‌ای دیرین بدل می‌شود و حتما شما هم باور دارید که کینه شبیه یک کیسه پر از سنگ است و کسی که آن را روی دوشش داشته باشد، نمی‌تواند از قله سعادت بالا برود. 

از سوی دیگر باید به این نکته هم توجه داشت که قهرهای فامیلی وقتی زیاد تکرار شود چه برای نسبت‌های نزدیک مثل همسران و چه برای نسبت‌های دورتر به مرور زمان یا به قطع کلی رابطه می‌انجامد یا لوث می‌شود و آن که قهر را شروع می‌کرده در نظر دیگران به عنوان فردی زودرنج که قهرکردن جزئی از رفتارهای همیشگی‌اش است، شناخته می‌شود و دیگر کسی برای آشتی‌کردن با او پا پیش نمی‌گذارد.

شاید باورش برای شما سخت باشد، اما ما، خواهر و برادری را می‌شناسیم که یک بگومگوی عادی فامیلی باعث شد تا 20 سال با یکدیگر گفت‌وگو نکنند! آنها امسال به واسطه یک تماس تلفنی با هم آشتی کردند. جریان از این قرار بود که پدر آنها بیمار بود و خواهر کوچک‌تر ناچار شد به برادرش زنگ بزند و جریان را اطلاع بدهد و به این ترتیب آنها پس از این همه سال ناچار شدند به علت حادثه‌ای ناخوش باهم حرف بزنند و چند دقیقه پس از شروع این تماس، طوری گرم با هم صحبت می‌کردند که انگار همیشه در کنار هم بوده‌اند.

این که خواهر و برادر داستان ما با هم آشتی کرده‌اند خوب است، اما در حقیقت​ آنها می‌توانستند 20 سال پیش همین تماس تلفنی را داشته باشند و با هم آشتی کنند. می‌گویید چه فرقی می‌کند آنها چه زمانی آشتی می‌کرده‌اند؟ اگر می‌خواهید تفاوتش را عمیق درک کنید به مهم‌ترین حوادثی که در 20 سال گذشته برایتان رخ داده فکر کنید، ما همیشه شادی‌ها و غم‌هایمان را با هم قسمت می‌کنیم، اما اگر نزدیک‌ترین آدم‌ها به ما نخواهند در غم و شادی شریکمان شوند، چه احساسی داریم؟ این حسی است که خواهر و برادر این داستان در طول دو دهه تجربه‌اش کردند و خودشان را از تعداد زیادی خاطرات خوش و مشترک محروم کردند.

این قهر باعث شد روابط اجتماعی هر دو طرف محدود شود و حتی دیگران از این مشکل سوءاستفاده کنند و با بزرگ‌تر نشان دادنش، از آب گل‌آلود ماهی بگیرند.

این نکته را هم باید در نظر بگیرید که وقتی قهر طولانی می‌شود، پس از مدتی دو طرف رابطه​ از هم دور می‌شوند و می‌فهمند بدون ارتباط با یکدیگر هم می‌توانند به زندگی‌شان ادامه بدهند و این اصلا خوب نیست. خیلی وقت‌ها طلاق‌های عاطفی میان همسران از همین نقطه ظاهر می‌شود، یعنی زن و شوهری که آمادگی طلاق عاطفی را دارند به واسطه همین قهر طولانی چند ماهه، متوجه می‌شوند که می‌توانند جدا از یکدیگر زندگی کنند و بنابر این چه لزومی دارد خودشان را برای برقراری ارتباط با هم به زحمت بیندازند.

از همه اینها مهم‌تر این​که گاهی روزگار فرصت آشتی‌کردن را از ما می‌گیرد و در کمال شگفتی ناگهان چشم باز می‌کنیم و می‌فهمیم آن فامیل دور یا نزدیک را که می‌توانستیم بسرعت با او آشتی کنیم و سال‌ها در غم و شادی کنارش باشیم، دست مرگ او را از صفحه روزگار پاک کرده است و رفتنش برای ما، چیزی جز اندوه و حسرتی شدید ​ نگذاشته است. شبیه به آنچه می‌گوییم در دنیای واقعی بارها رخ داده است برای مثال، ما دو خواهر را می‌شناسیم که 15 سال با هم قهر بودند تا آن که خواهر بزرگ‌تر وقتی مشغول تماشای تلویزیون بود، خواهر کوچک‌تر را در جنگی تلویزیونی می‌بیند و دلتنگش می‌شود. بنابراین شماره قدیمی را که از او داشته پیدا می‌کند و زنگ می‌زند، اما نکته غم‌انگیز این است که خواهر کوچک‌تر دقیقا یکی دو روز پیش از این تماس در عمل جراحی ناموفق، فوت کرده بود و آن جنگ تلویزیونی ماه‌ها پیش ضبط شده بود. شما با چند نفر قهر هستید؟ دلتان طاقت می‌آورد آنها را نبینید؟ هیچ فکر کرده‌اید اگر به آنها زنگ بزنید و صدایی پشت گوشی با بغض بگوید که آنها دیگر کنار ما نیستند چه احساسی پیدا می‌کنید؟