دکتر مریم فرضی روانشناس بالینی
بسیاری از ما خجالتی هستیم. این مشکل باعث میشود که نتوانیم وارد جریان زندگی شویم و بین ما و دنیای اطراف دیواری کشیده شود. ما میخواهیم از دیگران متفاوت باشیم اما کاری نمیکنیم. علاوه بر آن میترسیم که دیگران ما را از خود برانند و طرد شویم. اعتماد به نفسمان کم است، احساس میکنیم که خیلی بیارزشیم و مدام مواظب رفتارمان هستیم تا مبادا کسی را ناراحت کنیم. همه اینها باعث میشود که نتوانیم خودمان را نشان دهیم. ما به خود میگوییم که اگر فقط میتوانیم نقاط ضعفمان را برطرف کنیم، دیگر اینقدر خجالت نمیکشیدیم. اگر زیباتر بودیم، پول بیشتری داشتیم، دانشگاه رفته بودیم یا . . . بهتر در جامعه ظاهر میشدیم و همیشه شرمزده نبودیم. مینشینیم و برای خودمان دلیل و برهان میآوریم که باید فلان کار و بهمان کار را بکنیم و دلایل خجالتی بودنمان را پیدا میکنیم. اما باز هم اوضاع مثل قبل خواهد بود. هرچه بیشتر خود را از مردم قایم کنیم، چیزهای زیبا و لذتبخش بسیاری را از دست خواهیم داد. سعی نمیکنیم در جریان زندگی روزمره وارد شویم و همانند دیگران با این روند عادی پیش برویم و زندگی کنیم. آنوقت احساس میکنیم که کودن و ابله هستیم. میترسیم و دیگر نمیتوانیم به خودمان اعتماد کنیم. هرچه خودمان را در این پیله ترس و انزوا حبس کنیم، از جامعه دور و دورتر میشویم چرا که به تدریج از این تنهایی و رکود خوشمان میآید.
راه شکستن و خراب کردن این دیوارهای سیاه و اسارت، باید شروع کنید، به یکباره شروع کنید. منتظر نباشید که دیگران به شما کمک کنند یا این که فلان اتفاق رخ دهد و بهمان امکان فراهم شود تا بتوانید شروع کنید. بدانید که هیچکس نمیتواند بندهایی که روحتان را به اسارت کشیده باز کند. فقط و فقط خودتان قادر به این کار هستید. شاید در همین ابتدا هم به چشم میآیید و دیگران به شما توجه میکنند. حالا میتوانید پررنگتر حاضر شوید و کاملاً و به تمامی به جمع دیگران بپیوندید. هر کسی بهتر از دیگران میداند که جنس این دیوارها از چیست. شما میدانید که چه چیز شما را از دید دیگران مخفی کرده و نمیگذارد آنها شما را ببینند.
ما باید خود را با نشانهای پررنگ و قوی به دیگران معرفی کرده نشان دهیم که از ماهیت خود شرمسار نیستیم و به خودمان احترام گذاشته اعتماد داریم. این کار شجاعت لازم دارد. وقتی ما از انجام کاری میترسیم اما دست به انجامش میزنیم، معنی شجاعت را به درستی درک کردهایم. این قدرت و توانایی به تدریج در ما شکل میگیرد و به مرور زمان مردم میفهمند که قوی و موثر هستیم و به ما احترام میگذارند. به یاد داشته باشید که وقتی برای بهتر شدن زندگی و تقویت روحیهمان ریسک میکنیم، رشد فکری و قدرت روحمان بیشتر میشود و علاوه بر آن از اینکه میتوانیم نیروهای مثبت و منفی درونمان را کنترل کنیم و زمام امور زندگی خود را در دست داشته باشیم، احساس رضایت و خشنودی، شادی حقیقی را برایمان به ارمغان میآورد.