قهرمانان همیشه برنده نبوده اند ، بلکه قهرمانی آنها در تحمل شکست و شروع دو باره بوده است
با هر شکست و درد، آزرده خاطر تر شده و به دنبال مقصر می گردیم. در این روند شیب زندگی رو به سوی توقف دارد. هر بار که زمین می خوریم آسیب دیده تر و ناتوان تر از پیش خویش را در مییابیم. هر ناکامی، درد و شکست در زندگی یک درس برای ما خواهد بود. ما می دانیم دردی تجربه نخواهد شد مگر اینکه درسی در دل آن برای ما وجود داشته باشد.خطاهای ما معلم ما خواهند بود و شیب این زندگی رو به سوی پیشرفت و بهبود خواهد بود. هربار که زمین می خوریم ره روی قابل تری از پیش خواهیم شد.زمانی که قواعد بازی ها را دانسته یا نادانسته رعایت نکنیم، خطایی رخ خواهد داد که واکنش طبیعی زندگی و هستی را در زندگی ایجاد خواهد کرد. با دانستن قواعد یک بازی و رعایت آنها ما به درک کامل تری از بازی می رسیم وموفق می شویم بازی بهتری ارایه کنیم. وقتی از این قواعد آگاه نیستیم و یا آنها را نادیده می گیریم مرتکب خطاهای تکراری و بیهوده ای خواهیم شد، این خطاها اجرای بازی را با دشواری و سختی مواجه می کنند. سختی ها ، شکست و مشکلات را هر کسی باید در زندگی تحمل کند . اما ما می توانیم آنرا بعنوان تمرین و امتحان ببینیم که به ما کمک می کند تا رشد کنیم و پخته تر شویم اکثراً بعد ها متوجه می شویم که ما در اثر شکست قوی تر شده ایم و مسائل را روشن تر می بینیم و تجربه با ارزشی کسب کرده ایم .هر شکست می تواند قدمی در راه پیروزی یا یک بن بست باشد ! این بستگی به برداشت خود ما دارد . شکست قسمتی از زندگی ماست ، ولی همین می تواند نقش تعین کننده ای در زندگی و موفقیت شخصی و شغلی ما داشته باشد . نکته مهم اینست که ما چگونه با این شکست روبرو می شویم وچه نتیجه ای از آن می گیریم . آیا آنرا بعنوان دلیلی برای ناتوانی خود می بینیم ؟ یعنی ماهیچ راه حلی برای این مشکل نداریم؟ بنابراین ما با بزدلی دست از تلاش می کشیم ، شاید هم این شکست باعث شود تا ما متوجه شویم که راهمان اشتباه بوده است یا به اندازه کافی برای رسیدن به هدف تلاش نکرده ایم. اگر ما اینگونه در مورد شکست خودمان فکر کنیم و به توانایی خود اعتماد داشته باشیم بجای اینکه در مورد استعداد خود شک و تردید نشان دهیم مطمناً با عدم موفقیت شکسته نمی شویم بلکه آن شکست باعث رشد و تکامل فکری ما می شود .