دکتر فرضی روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه
شاید مهمترین اتفاق زندگی هر فرد ازدواج او باشد. زمانی که یک زندگی مشترک شروع میشود، زن و شوهر در موقعیت خاصی قرار میگیرند که قبلاً آن را هرگز تجربه نکردهاند و هر دو در ابتدای کار بیتجربه و مبتدی هستند. بسیاری اوقات همین بیتجربگی باعث بروز تنشها و اختلافهای بین همسران میشود. متاسفانه خیلی از زوجها پس از گذشت چند سال و با داشتن فرزند باز هم با هم اختلاف دارند و زندگی پرتنش و آزاردهندهای را سپری میکنند. در ابتدا آنها یکدیگر را دوست داشتند، قول و قرارهایی با هم گذاشتند و عهد کردند که به آنها پایبند بمانند. حالا مدام تحت استرس و فشار عصبی هستند و زیر این فشار فرسوده و خسته و درمانده شدهاند. مسئله اینجاست که آنها حتی نمیدانند مشکلی که پیش آمده چیست و چرا همسری که عاشقانه دوستش داشتند، حالا به موجودی ناراحتکننده تبدیل شده که حتی گذراندن روزی با او هم آزاردهنده است.آنها میدانند که یک جای کار میلنگد، ولی نمیدانند این مشکل از کجاست و کجای کارشان اشتباه است. شاید بارها برای پیداکردن این نقطه مجهول با هم به گفتوگو هم نشسته باشند، ولی هربار یکی یا هردوی آنها برآشفته میشود و گفتوگویی که قرار بود سازنده و نتیجهبخش باشد، بیحاصل پایان مییابد و کدورت و تنش میان آن دو نفر را بیشتر میکند. در اینجاست که باید از یک مشاور کمک بخواهند تا کمکشان کند و به جای این که از اول سراغ کوتاهترین و بدترین راه یعنی طلاق بروند، با توجه به راهنماییهای او زندگی مشترکشان را نجات دهند.