دکتر مریم فرضی

طعم انار کاری از رادیو سلامت (91.11.20)

کارشناس برنامه دکتر مریم فرضی و دکتر علیرضا شریفی یزدی

عروسی در یک تالار شیک و مجلل برگزار شده بود با میزهای چیده شده با گل و شیرینی. چند گارسون درحال پذیرایی و رسیدگی از مهمانان بودند. یکی از گارسون ها در قسمت غربی در سالن، مدعوین را به قسمت سنتی دعوت می کرد. در آن جا انواع و اقسام تنقلات مثل، آلوچه، آجیل، برگه های آلو و زردآلو، آجیل، چایی به همراه قلیان و موسیقی سنتی وجود داشت که هرکسی مشغول خوردن یکی از تنقلات بود که مهمانان با صدای هل کشان متوجه ورود عروس و داماد شدند. با کنجکاوی تمام، بیشتر مهمانان به بدرقه عروس و داماد رفتند که در آن جا همه چشم ها به ماشین عروس و تزئین آن خیره شد. ماشین عروس از نوع آخرین مدل و بالای چند صد میلیون تومان قیمت داشت. تمام گل های به کار رفته از گران قیمت ترین گل ها بود. لباس عروس نیز با سنگ های تزئینی زیادی کار شده بود که به آن جلوه خاصی بخشیده بود و مشخص بود که قیمتی میلیونی دارد . پس از کمی هل کشیدن و شاباش ریختن و آشنایی مهمانان با عروس و داماد، چند موزیک شاد در سالن پخش شد و جنب و جوشی به راه افتاد. بعد از گذشت یکی دو ساعت، از پای بلندگو مهمانان را به صرف شام دعوت کردند.روی میز شام انواع و اقسام غذاها، دسرها و انواع نوشیدنی ها چیده شده بود به طوری که در وهله اول آدم از دیدن این همه غذا و دسر سردرگم می شد. بعد از صرف شام و پایان مراسم، یک نفر که معلوم بود ازنزدیکان عروس یا داماد است یک عکس بزرگ از این زوج خوشبخت! را در بین مهمانان می چرخاند و به همه نشان می داد. تمام مراسم این عروسی مثل یک رویای زیبا و باورنکردنی بود که شاید جوانان حاضر در این جشن همه آرزوی اتفاق چنین روزی را برای خود می کردند. اما اگر آن ها از مشاجرات قبل و بعد از برگزاری جشن باخبر بودند به طور قطع دیگر چنین آرزویی نمی کردند و همان عروسی ساده والدینشان را به این همه زرق و برق پوشالی ترجیح می دادند. یکی از دلایل اصلی برگزاری چنین جشن هایی همان حس حسادت یا چشم و هم چشمی های افراد به اطرافیانشان است که همیشه این حس مخرب و دشمن زندگی در تمام طول عمر با آن ها همراه بوده و مانع لذت بردن و شاد بودن زندگیشان می شود. به راستی یک انسان به چه قیمت حاضر به فروختن خوشبختی و سعادتش است؟