کارشناس برنامه دکتر مریم فرضی روانشناس و مدرس دانشگاه
شهدا درس آزادگی و گذشت به ما آموختند
در شرایط سخت و بحرانی است که خوبی کردن مفهوم واقعی خود را می یابد و به قولی روزگار سخت است که خمیره و ذات انسان ها را می نمایاند . چراکه در روز خوشی گذشت و نیکی کردن چندان زحمت و انرژی نمی برد . شما اگر ده میلیون تومان پول داشته باشید صد هزار تومان آن را می توانید به کسی که به سختی به آن محتاج است ببخشید اما اگر همین صد هزارتومان را داشته باشید چه ؟ تا بحال شده شما نیت خیری داشته باشید و از اعمال نادرست دیگران گذشت کنید ولی آنها این کار شما را ضعف تلقی کنند و حس کنید که موجب سو استفاده قرار گرفته اید و او نیز قدرت خود را در شما ببیند؟
اعتماد یعنی اطمینان از اینکه طرف مقابل در روابطش با شما، قصد ضربه زدن ندارد. اطمینان از اینکه او نیز شما را دوست دارد. اعتماد یعنی رسیدن به شناختی معمولی و معقول درباره ارتباط افراد و تعیین حدود و مرزها برای ایجاد ارتباط .یک اصل دینی، اخلاقی و انسانی به ما میگوید: «همه افراد خوبند، مگر اینکه بدی آنها ثابت شود.»اما این اصل به ما نمیگوید که همه افراد به یک درجه خوبند. از طرف دیگر، در هر جامعهای افرادی وجود دارند که ظاهری خوب دارند، اما در باطن چنین نیستند. گاهی وقتها تجربیات ما در زندگی و ضربه خوردن از افرادی که فکر میکردهایم خوب هستند، نظر ما را نسبت به اصل فوق عوض میکند. عدهای از مردم معتقدند. «همه افراد بدند، مگر اینکه خوبی آنها ثابت شود. اصل دوم غلط است. باعث میشود ما به سختی به کسی اعتماد کنیم و کم نیستند.اینگونه افراد سختگیر که در نهایت، به انزوا و تنهایی روی میآورند و دچار مسائلی میشوند که تنهایی و انزوا برای انسان پدید میآورد. بسیاری از مسائلی که از سوی همسن و سالهای شما در ارتباط با دوستی و دوستیابی مطرح میشوند، پیرامون موضوع اعتماد میچرخند. بسیاری از شما، چوب اعتمادهای بیجای خود را خوردهاید. پس چه کار باید کرد؟ آیا باید به همه اعتماد کرد؟ یا باید به همه بیاعتماد بود؟ به نظر من، همانطور که گفتم، در اعتماد کردن باید به «درجهبندی» آدمها بپردازیم. بهتر است شما به جای سیاه (بد) یا سفید (خوب) دیدن افراد، همه را خاکستری فرض کنید. یعنی همه آدمها را موجوداتی بدانید که خوبند، اما گاهی هم کارهای بد انجام میدهند. بهطور معمول، شما به همه مردم به یک اندازه اعتماد ندارید. آیا شما برای سپردن امانت خود، بیشتر به یک مغازهدار اعتماد میکنید یا به عابری که نمیشناسید؟ بله. شما به یک مغازهدار اعتماد بیشتری دارید، چون یک مغازهدار برای حفظ اعتبار خودش هم که شده، در امانت شما خیانت نمیکند. اما عابری که نمیشناسید، ممکن است دزد باشد. روابط انسانها با هم، براساس بده و بستان است. لبخند میزنید و لبخند میگیرید؛ غضب میکنید و غضب میبینید؛ امانت میدهید و امانت میگیرید؛ پول میدهید و کتاب میگیرید. این بده وبستان دائمی در روابط آدمها، براساس نیازی است که به امکانات همدیگر دارند. آنچه میدهید، بستگی به درجه اعتماد شما دارد و همین باعث محدود کردن اعتماد میشود. لبخند زدن به دیگران محدودیتی ندارد. اما دادن هویت، شخصیت، و محبت کردن به دیگران محدودیت دارد. شما نمیتوانید به همه کس اعتماد کنید. هویت خود را بدهید تا هویت تازهای بگیرید. شما میتوانید همه را دوست داشته باشید. وقتی کسی در قبال دوست داشتن شما، چیزهای تازهای میخواهد، باید ببینید تا چه اندازهای می توانید خواسته او را تامین کنید. مثلا اسرار خود را نمیتوانید برای همه کسانی بازگو کنید که دوستشان دارید. امام علی (ع) میفرمایند: با دوستان خود آنقدر در دوستی پیش بروید که اگر روزی دشمن شما شدند، افسوس نخورید. و با دشمنانتان آنقدر دشمنی کنید که اگر روزی دوست شما شدند، راهی برای این دوستی باقی مانده باشد . تا جایی که ممکن است، نباید اسرار خود را حتی نزد صمیمیترین دوستانتان بیان کنید. البته شما گاهی مجبور هستید، قسمتی از رازهای خود را با دیگران درمیان بگذارید. این کار باید هنگامی صورت بگیرد که مطمئن هستید، دوستتان راز شما را فاش نخواهد کرد و اطمینان دارید که بیان این راز، میتواند باعث جلب کمک وی در حل مشکلات شما شود . در آخر این نکته ضروری است که لطفا از اعتماد کسی سو استفاده نکنید
دیگر از دستش خسته شده اید، هرچه می گویید برعکس آن عمل می کند، خیلی وقت ها از لج بازی هایش لجتان می گیرد، گاهی از دستش به حدی خسته و کلافه می شوید که حاضر نیستید حتی صدایش را بشنوید یا قیافه اش را ببینید. هر راهی را هم که بلد بوده اید رفته اید و امتحان کرده اید اما باز هم نتیجه ای نگرفته اید . شما فرزند خود را بابت رفتارش سرزنش می کنید؛ به عنوان مثال می گویید: «تو که هنوز اتاقت را مرتب نکرده ای!» یا «تو که دوباره خواهر کوچکت را اذیت کردی!» گاهی این سرزنش ها جای خود را به جمله های حقارت آمیز می دهد. به عنوان مثال «این رفتار تو واقعا دوستانه نیست!» آیا فرزند شما بعد از شنیدن چنین سرزنش هایی، رفتار خود را تغییر داده است؟ شما دقیقا همان کاری را به کودک خود می گویید که در آن لحظه انجام می دهد، در صورتی که فرزند شما کاملا به عمل خود واقف است.آگاهی از نامناسب بودن رفتار کودک، معمولا هیچ سودی ندارد. از نظر کودک، این سرزنش ها صرفا عیب جویی از سوی شماست. کودک می اندیشد: «او مرا دوست ندارد. پس باید برای جلب توجه او بجنگم.» به خصوص اگر سرزنش های شما با ابراز جمله های تحقیرآمیز همراه باشد، این احساس در کودکتان قوی تر خواهد بود. بعضی از کودکان مشکلات رفتاری زیادی دارند، زیرا والدینشان بسیار کم به رفتارهای خوب آنان توجه می کنند و آنان را مورد تشویق قرار می دهند. ولی هر بار کار اشتباهی از آنان سر می زند، به شدت مورد مواخذه قرار می گیرند.هنگامی که والدین روی فرزندان خود اسم می گذارند و آنان را با همان اسامی صدا می زنند، ممکن است مشکلات عاطفی و رفتاری در کودکان ایجاد کنند. کودکان نسبت به این مسئله خیلی حساس هستند، مثلا والدینشان آنان را احمق، کودن، گیج، خرفت، خنگ، پروفسور، مزاحم و... صدا می زنند.گاهی اوقات والدین از این القاب برای ترور شخصیت کودک استفاده می کنند، ولی ممکن است گاه بدون این که منظور خاصی داشته باشند، از این القاب استفاده کنند. این لغات ممکن است منعکس کننده خشم پدر یا مادر نسبت به کودک باشد، اما معمولا نه تنها باعث بهبود اوضاع نمی شود، بلکه آن را وخیم تر نیز می کند. اگر یک بار دیگر دوستت را اذیت کنی، یک کتک مفصل می خوری. صد بار به تو گفتم سنگ پرت نکن، اگر یک بار دیگر این کار را تکرار کنی من می دانم با تو. دیگر کمربند را می آورم. صبر کن تا بابا بیاید خانه! هنگامی که کودک بارها تهدیداتی از والدین خود می شنود، ولی به ندرت عواقب کار بد خود را می بیند، باید گفت: تهدید مبدل به روشی نامناسب و بی حاصل برای مهار رفتار کودک می شود.گاهی اوقات این تهدیدها حتی به کودکان این جرأت و شهامت را می دهد تا پدر و مادر خود را در آن محدوده امتحان کنند و صبر و تحمل آنان را بسنجند.هر کودکی نیاز به امنیت روانی دارد و والدین موظف هستند این نیاز را برای کودک تأمین کنند. روش هایی از قبیل عیب جویی، لجبازی، سرزنش، داد و فریاد، بد دهنی و مشاجره با کودک موجب می شود کودک احساس ناامنی کند و دچار اضطراب شود. به کار بردن این روش ها موجب می شود احترام متقابل بین شما و فرزندتان از بین برود و والدین اقتدار خود را از دست بدهند .
مریم فرضی - دکتر مریم فرضی - استاد فرضی - استاد مریم فرضی - خانم فرضی - خانم مریم فرضی - مریم فرضی روان شناس - مریم فرضی استاد دانشگاه - دکتر مریم فرضی روان شناس -مریم فرضی مدرس دانشگاه - دکتر مریم فرضی مشاور خانواده
مطب مریم فرضی - مطب دکتر مریم فرضی - روان شناس بالینی مریم فرضی - روا نشناس دکتر مریم فرضی - دکتر مریم فرضی مدرس مجتمع فنی تهران - مریم فرضی پیام نور - دانشگاه پیام نور مریم فرضی - مجتمع فنی تهران مریم فرضی - دکتر مریم کارشناس صدا و سیما