یه وقت برای زندگی برنامه ای از رادیو سلامت (92.8.19)
کارشناس برنامه دکتر مریم فرضی مشاور ارشد خانواده
بی شک همه انسانها در هر کشور و در هر فرهنگ و موقعیتی که هستند خواهان یک زندگی خوب هستند.این را همه قبول دارند! اما از این همه ، چند نفر به این نوع زندگی توانستند دست پیدا کنند؟ واقعیت امر اینه که حداقل در زمان کنونی ما تعداد آدمهایی که واقعا از زندگی و دارایی و ... راضی باشند خیلی کم هستند و اکثر آدمها از وضعیت ، کار ، زندگی ، درآمد.خانواده و... رضایت کاملی ندارند اما ای آدمها ، مگر ما اومدیم اینجا فقط حرص بخوریم و فقط اعصابمون رو ناراحت کنیم. مگر آمدیم تووی این دنیا فقط مال جمع کنیم ...نه ! هدف اصلا حوالی این موارد هم دور نمی زنه چه برسه که هدف خود این موارد باشه! بابا ما اومدیم اینجا خودمون رو بسازیم. اومدیم آدم شویم . اومدیم با لذت از این دنیا درس بیاموزیم. آیا به نظر شما این چیز خیلی عجیبیه؟ عده ای دیگر داشتن فرزند و یا فرزندان خوب و عاقل را نشانه های یک زندگی خوب می دانند. فرزندی که پدر و مادر را درک کند، دوست داشته باشد و به خواسته های آنان احترام بگذارد. اینها و خیلی از مسائل دیگر که جای پرداختن به آن در این نوشته وجود ندارد می تواند از ویژگی ها و شرایط یک زندگی خوب و دلخواه باشد، اما این که اینها دلایل واقعی است یا نه، باید نظری کارشناسانه به آن داشت.از نظر کارشناسان، اغلب مردم زندگی خوب را زندگی ای می دانندکه در آن اختلاف و ناسازگاری به حداقل ممکن رسیده باشد. اصولا زندگی آن چنان به هم پیوند می خورد که موقعیت های بسیار زیادی برای بروز ناسازگاری بوجود می آید. کشمکش ها به دلایل مختلفی اتفاق می افتند. همسران ممکن است بر سر هر چیزی جر و بحث کنند. اختلاف بر سر پول، حسادت یا انجام کارهای روزمره خانه، همگی می توانند رابطه میان زن و شوهر را تیره و تار کنند. بنابراین شناخت عوامل اصلی اختلاف و نحوه صحیح کنار آمدن با آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.از نظر آنان اگر بتوانند مانند فلان دوست، همسایه، همکار، خواهر و یا برادر خود شوند و به آن چیزهایی که آنان در زندگی دست یافته اند دستیابی پیدا کنند در آن زمان به موفقیت خواهند رسید و دیگر هیچ گونه مشکلی نخواهند داشت.در حالی که چنین نگرشی نه تنها باعث موفقیت و شادکامی نمی شود، بلکه یک زندگی غیرواقع بینانه ای را به آنها القا می کند که در آن هیچ گونه هدف و شناخت درستی از زندگی وجود ندارد، این در حالیست که همه ما در زندگی غرض و مقصودی داریم که به خاطر آن آفریده شده ایم، باید دید که هدف ما چیست و چقدر توانسته ایم ما به آن برسیم. دسته دیگری از افراد هم ملاک یک زندگی خوب را در داشتن ثروت می دانند که با آن به رفاه و آسایش برسند. فراموش نکنیم به دست آوردن پول اشتباه نیست، ولی قرار دادن آن در رتبه اول غلط است، همه ما به خوبی می دانیم که با پول به چه امکاناتی می توانیم دست یابیم. می توانیم اتومبیل، خانه، لوازم منزل و خیلی چیزهای دیگر بخریم. یا به مسافرت برویم ولی آیا با آن می توان خوشبختی را خرید؟ می توان آرامش ذهن را خرید؟ می توان زندگی متعادل داشت؟ می توان سلامتی خود را تضمین کرد؟ می توان به امنیت رسید؟ آیا شما در اطرافتان آدم هایی را سراغ ندارید که ثروت بسیاری دارند ولی از قرص های ضدافسردگی استفاده می کنند؟پس چرا این ها احساس خوشبختی نمی کنند. اگر با آنها هم صحبت شوید می بینید که آنها خوشبختی را در آرامش می بینند. پس آیا می توان نتیجه گرفت که با ثروت، رسیدن به یک زندگی خوب و موفق دست یافتنی است؟ روانشناسان وجود هدف را یکی از نشانه های زندگی موفق و پایدار می دانند. از نظر آنان انسان های هدفمند همواره دنبال راهکارهایی هستند که با سرعت و کیفیت بیشتری اهدافشان را محقق و زندگی زیبایی را برای خود و اطرافیانشان مهیا سازد.هدف گذاری و برنامه ریزی لازمه یک زندگی موفق و بانشاط است و افرادی که به دنبال خوشبختی و سعادت می گردند قطعا برای رسیدن به آن هدفمند و باانگیزه حرکت می کنند . بنابراین هیچگاه نقش شادی و نشاط را در زندگی خودمان نادیده نگیریم که یکی از راه های آن داشتن ذهن مثبت و سالم است. آنچه را که ذهن بتواند تصور و باور کند قابل دستیابی است به شرطی که با ذهنیتی مثبت توام باشد و افکار منفی آن را مخدوش نکند پس بیاییم مسیر زندگی خود را بر مبنای باورهای مثبت و یک روحیه عالی طراحی کرده و به امید زیباتر شدن زندگی خود و اطرافیانمان از فرصت های طلایی زندگی نهایت استفاده را ببریم. فراموش نکنیم خوب زندگی کردن یک هنر است که وقتی به دست آید صاحب آن طعم شادی و سلامت واقعی را خواهد چشید.