بیشتر مردم، زمان و انرژی زیادی را صرف تفکر دربارهٔ آنچه میخواهند از سرش خلاص شوند با آنچه خواهانش نیستند، میکنند .برای نمونه ”ای کاش این صورت حسابها نبودند“ در عوض، تلاش کنید. بر آنچه میخواهید، تمرکز کنید.تصور کنید چگونه چتر بازان میتوانند در حالی که در هوا معلق هستنند، به سمت یکدیگر بروند و زنجیرهای را تشکیل دهند؟ آنان فقط با نگاه کردن به چشمهای یکدیگر میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند. سپس بدنشان، رد نگاهشان را دنبال میکند و به یکدیگر نزدیک میشوند.
روزی وقتی گربهٔ ما ”مینگ“ وارد دفترم شد، به فکر فرو رفتم .او دوست دارد دارد کنار پنجره، پشت میز من بنشیند و پرندهها را تماشا کند و در خیالش آنها را بگیرد. وقتی در حال رفتن به لبهٔ پنجره بود، به او نگاه میکردم. او ابتدا نشست و به بالای میز چشم دوخت. گوئی درحال تمرکز است .سپس بالای میز پرید، به ارتفاعی که بیست برابر قدش بود. او به راحتی و بدون هیچ تلاشی بالا پرید. این به طور دقیق، کاربرد عملی این قانون را نشان میدهد؛ یعنی با اعتماد به نفس به هدفتان چشم بدوزید. عنصر دیگری که در این میان نباید نادیده گرفته شود، اعتماد است . او مطمئن است که قادر به انجام این کار است و بهخودش اطمینان دارد . این اعتماد، او را قادر به انجام کار میکند