ریسک کنید، پیروزی برای ترسوها نیست !
خود ما هستیم که تمام اعمالمان را انتخاب می کنیم
و دیگران نه می توانند ما را خوشبخت کنند و نه می توانند ما را بدبخت کنند
پروفسورویلیام گلاسر
گلاسر در عصر بحران اجتماعی و از خود بیگانگی در جهان به این نکته پی برد که اساس تمام مشکلات مردم ناشی از کمرنگ شدن پیوند عاطفی بین آنهاست. افرادی که خود را گم کردهاند و سرگردان به هر تخته پارهای چنگ میزنند تا چند صباحی زنده بمانند باید به ساحل واقعی نجات برسند.گلاسر به این نتیجه رسیده است که انسانها بر خلاف دیدگاههای سنتی درمانی چیزی بیش از غرایز، امیال و عادات هستند.انسانها انتخاب میکنند ، تصمیم میگیرند، تغییر میدهند، خودشان را بررسی میکنند.تأکید نظریه گلاسر این است که میخواهد افراد را از کنترلهای بیرونی رها کند وبه کنترل درونی برساند. افرادی که ارتباط میان رفتار و پیامدهای آن را میفهمند از کنترل درونی برخوردارند در واقع این افراد با ور دارند که میتوانند بر محیط خود تأثیر بگذارند.مقولة کنترل درونی در محیط خانه سبب هویت توفیق و در محیط مدرسه سبب پیشرفت تحصیلی، نمرات بالا، پشتکار و تلاش و توجه به تکالیف میشود.نگاه گلاسر در آسیبشناسی روانی به فرد، نگاه مریضی یا نقص در رفتار نیست نگاه او به فرد این است که وی از تواناییهای خود به درستی استفاده نمیکند تا به خودشکوفایی و کمال برسد. خود شکوفایی: رشد استعدادهای بالقوة انسان و اینکه این نیاز، نیاز مادر میباشد چون همة نیازها سرانجام به خود شکوفایی ختم میشود، از ویژگیهای افراد خودشکوفا، دیدن واقعیات همانگونه که هستند بد ون قضا وت آنها. شخص خود شکوفا بهطور مداوم درحال تغییر و رشد است و میکوشد تمام تواناییهای بالقوة خود را شکوفا کند.گلاسر همه آنچه را که در جنبش انسانگرایی وجود دارد با عقل و استدلال همراه میکند . واقعیت درمانی برآن است با توجه به مفاهیم واقعیت٬مسئولیت و اموردرست و نادرست در زندگی فرد٬ به رفع مشکلات او کمک کند.واقعیت درمانی بر این فرض استوار است که ما در برابر رفتاری که انتخاب میکنیم، مسئولیم، به دلیل این که تمامی مشکلات ما در زمان حال وجود دارند. واقعیت درمانی زمان بسیار اندکی را به گذشته اختصاص میدهد. گلاسر معتقد است که تنها چیزی که ما قادریم آن را کنترل کنیم رفتار کنونی ماست. ممکن است که گذشته در آنچه هم اکنون هستیم تاثیرگذار بوده باشد اما ما قربانی گذشته نیستیم مگر این که خود اینگونه انتخاب کنیم.
همه به محبت جواب می د هند. اساس روابط بر محبت بناست. ذات انسان بر اساس محبت بنا شده است. محبت دارای انرژی بسیار زیادی است. تمام موجودات زنده نیازمند محبت هستند، بچه های کوچک، نوجوانان، جوانان، بزرگسالان، سالمندان وحتی گیاهان و جانوران هم به محبت پاسخ می دهند. جواب محبت هیچ چیز به جز محبت نیست. محبت از عناصر گوناگونی تشکیل شده است.محبت درمانی عبارت از رفتاری است که در تعاملات و برخوردهای خود باسایر افراد داریم و شامل احترام و ارزش گذاری و حس مهربانی وعطوفت نسبت به هم نوعان می باشد. نتیجه محبت کردن به دیگران، برقراری ارتباطات صمیمانه تر وکمک به رشد و تعالی افراد است.در محبت درمانی اساسی ترین نیازهای روانی عبارتند از :نیاز به تبادل محبت، احترام، امنیت و نیاز به احساس ارزشمند بودن. فرد در هر سطحی از اقشار جامعه باشد نیاز به " حس ارزشمند بودن " و مطرح بودن در اجتماع خود را دارد. لازمه تبادل محبت یک کشش درونی است که بر تمام رفتارهای فرد تاثیر می گذارد.محبت انگیزه ای بسیار قوی است تا فرد را برای رسیدن به رضایت خویشتن به تکاپو وادارد. ناتوانی در تبادل محبت و ایجاد روابط عاطفی با علایم روانشناختی گوناگون در فرد بروز می نماید و فرد را دچارعوارض مختلف روانشاختی می نماید.