سبک زندگی برنامه ای از گروه خدمات و تجارت رادیو اقتصاد
کارشناس برنامه دکتر مریم فرضی ، دکتر رضا پدیدار
خدایا به تو و قانون عدالت تو توکل میکنم
قانون ، مجموعهای از دستورالعمل هاست که از سوی مجموعهای از موسسات به اجرا گذاشته میشود و به عنوان میانجی در پیوندهای اجتماعی بین مردم عمل میکند. از واژۀ یونانی «کنون» مشتق شده است و به مفهوم خط کش یا قاعده است؛ مفهوم عامتری نیز نسبت به قانون وجود دارد. به عبارت دیگر هر چیزی که تنظیم کننده رفتار انسان باشد، قانون نام دارد. این قانون میتواند قوانین فیزیکی باشد که بر انسان تأثیر دارد یا قوانین اخلاقی و یا قانونی باشد که دولت یا قدرت فراتر یک کشور آن را به شیوه خاص و در جایگاه خاصی وضع نموده است. اما قانون به معنای عام، وجه تفکیک زندگی مدنی از زندگی غیرمدنی انسانها است. تمدن، در یک مفهوم، نتیجۀ پدید آمدن قانون در زندگی انسانها است. انسانها، تا زمانی که چیزی را به نام قاعده و قانون نمی شناختند، اثری از تمدن هم در میان شان وجود نداشت. بعد از ورود قانون و نظم در زندگی انسانی، انسان وارد مرحلۀ تمدن شد
سبک زندگی برنامه ای از گروه خدمات و تجارت رادیو اقتصاد
√ کارشناس برنامه دکتر مریم فرضی ، دکتر رضا پدیدار
اعتماد، قول، رابطه و قلب!
زیرا اینها وقتی می شکنند، صدایی ندارند ولی درد زیادی دارند!
اعتماد ریشه در جامعه و خانواده دارد اگر در خانواده و یا جامعه ریشه بدبینی وجود داشته باشد و هر کس فقط به فکر خود باشد، فرزندانی که در این محیط پرورش مییابند جز افرادی هستند که به کسی اعتماد نخواهند کرد و نگاه منفی و بدبینانهای به زندگی دارند. اعتماد کردن عوامل متعددی دارد که آن بستگی به شیوه تربیت و پرورش افراد هم در جامعه و هم در خانواده دارد از جمله شیوه تربیتی اعتمادسازی بین مردم با مردم، مردم با مسئولان، مطالعه کتاب و صداقت در رفتار و کردار در گذشته است. اعتماد کردن باید با آگاهی و شناخت براساس تجربیات باشد. افرادی هستند که بیش از حد به دوستان خود اعتماد میکنند این افراد باید بدانند که گاهی بهترین دوستان بدترین دشمنان هستند. و وقتی صحبت از اعتماد میکنیم که پای چند نفر در میان باشد. مثل اعتماد من به همسرم، به فرزندم، دوستان و همسایههایم، یک فروشنده، همکلاسی، استاد یا معلم و اعتماد آنها به من. همیشه وقتی صحبت از اعتماد هست، پای یک رابطه در میان است و مسلما اعتماد شکل نمیگیرد . اینجا ممکن است سوال کنید چرا در جامعه ما اعتماد در حوزههایی مثل خانواده، دوستان و افرادی که در یک گروه با هم همکاری میکنند هست، ولی در عرصه عمومی از بین میرود . در عرصه عمومی وقتی من به عنوان یک شخص شرکت میکنم، نسبت به کسانی که از کنار من عبور میکنند احساس بیگانگی میکنم. چون هیچ نوع رابطهای نمیتوانم بین خودم و دیگران برقرار کنم. طبیعی است که نمیتوانم به آنها اعتماد کنم. در واقع آنها را نمیشناسم. حتی دائم با آنها در استحکاکم. در خیابان وقتی میخوام به طرف دیگر بروم، حرمت من را نگه نمیدارند. وقتی میخواهم سوار ماشین شوم، باید حواسم را جمع کنم که از من جلو نزنند. وقتی میخواهم به اداره بروم باید مواظب باشم که حقم را نخورند. بنابراین پیوند و نسبتی با آنها ندارم که بتوانم به آنها اعتماد کنم
اعتماد یعنی اطمینان از اینکه طرف مقابل در روابطش با شما، قصد ضربه زدن ندارد. اطمینان از اینکه او نیز شما را دوست دارد. اعتماد یعنی رسیدن به شناختی معمولی و معقول درباره ارتباط افراد و تعیین حدود و مرزها برای ایجاد ارتباط .یک اصل دینی، اخلاقی و انسانی به ما میگوید: «همه افراد خوبند، مگر اینکه بدی آنها ثابت شود.»اما این اصل به ما نمیگوید که همه افراد به یک درجه خوبند. از طرف دیگر، در هر جامعهای افرادی وجود دارند که ظاهری خوب دارند، اما در باطن چنین نیستند. گاهی وقتها تجربیات ما در زندگی و ضربه خوردن از افرادی که فکر میکردهایم خوب هستند، نظر ما را نسبت به اصل فوق عوض میکند. عدهای از مردم معتقدند. «همه افراد بدند، مگر اینکه خوبی آنها ثابت شود. اصل دوم غلط است. باعث میشود ما به سختی به کسی اعتماد کنیم و کم نیستند.اینگونه افراد سختگیر که در نهایت، به انزوا و تنهایی روی میآورند و دچار مسائلی میشوند که تنهایی و انزوا برای انسان پدید میآورد. بسیاری از مسائلی که از سوی همسن و سالهای شما در ارتباط با دوستی و دوستیابی مطرح میشوند، پیرامون موضوع اعتماد میچرخند. بسیاری از شما، چوب اعتمادهای بیجای خود را خوردهاید. پس چه کار باید کرد؟ آیا باید به همه اعتماد کرد؟ یا باید به همه بیاعتماد بود؟ به نظر من، همانطور که گفتم، در اعتماد کردن باید به «درجهبندی» آدمها بپردازیم. بهتر است شما به جای سیاه (بد) یا سفید (خوب) دیدن افراد، همه را خاکستری فرض کنید. یعنی همه آدمها را موجوداتی بدانید که خوبند، اما گاهی هم کارهای بد انجام میدهند. بهطور معمول، شما به همه مردم به یک اندازه اعتماد ندارید. آیا شما برای سپردن امانت خود، بیشتر به یک مغازهدار اعتماد میکنید یا به عابری که نمیشناسید؟ بله. شما به یک مغازهدار اعتماد بیشتری دارید، چون یک مغازهدار برای حفظ اعتبار خودش هم که شده، در امانت شما خیانت نمیکند. اما عابری که نمیشناسید، ممکن است دزد باشد. روابط انسانها با هم، براساس بده و بستان است. لبخند میزنید و لبخند میگیرید؛ غضب میکنید و غضب میبینید؛ امانت میدهید و امانت میگیرید؛ پول میدهید و کتاب میگیرید. این بده وبستان دائمی در روابط آدمها، براساس نیازی است که به امکانات همدیگر دارند. آنچه میدهید، بستگی به درجه اعتماد شما دارد و همین باعث محدود کردن اعتماد میشود. لبخند زدن به دیگران محدودیتی ندارد. اما دادن هویت، شخصیت، و محبت کردن به دیگران محدودیت دارد. شما نمیتوانید به همه کس اعتماد کنید. هویت خود را بدهید تا هویت تازهای بگیرید. شما میتوانید همه را دوست داشته باشید. وقتی کسی در قبال دوست داشتن شما، چیزهای تازهای میخواهد، باید ببینید تا چه اندازهای می توانید خواسته او را تامین کنید. مثلا اسرار خود را نمیتوانید برای همه کسانی بازگو کنید که دوستشان دارید. امام علی (ع) میفرمایند: با دوستان خود آنقدر در دوستی پیش بروید که اگر روزی دشمن شما شدند، افسوس نخورید. و با دشمنانتان آنقدر دشمنی کنید که اگر روزی دوست شما شدند، راهی برای این دوستی باقی مانده باشد . تا جایی که ممکن است، نباید اسرار خود را حتی نزد صمیمیترین دوستانتان بیان کنید. البته شما گاهی مجبور هستید، قسمتی از رازهای خود را با دیگران درمیان بگذارید. این کار باید هنگامی صورت بگیرد که مطمئن هستید، دوستتان راز شما را فاش نخواهد کرد و اطمینان دارید که بیان این راز، میتواند باعث جلب کمک وی در حل مشکلات شما شود . در آخر این نکته ضروری است که لطفا از اعتماد کسی سو استفاده نکنید
مریم فرضی - دکتر مریم فرضی - استاد فرضی - استاد مریم فرضی - خانم فرضی - خانم مریم فرضی - مریم فرضی روان شناس - مریم فرضی استاد دانشگاه - دکتر مریم فرضی روان شناس -مریم فرضی مدرس دانشگاه - دکتر مریم فرضی مشاور خانواده
مطب مریم فرضی - مطب دکتر مریم فرضی - روان شناس بالینی مریم فرضی - روا نشناس دکتر مریم فرضی - دکتر مریم فرضی مدرس مجتمع فنی تهران - مریم فرضی پیام نور - دانشگاه پیام نور مریم فرضی - مجتمع فنی تهران مریم فرضی - دکتر مریم کارشناس صدا و سیما