زندگی جاریست برنامه ای از رادیو سلامت
کارشناس برنامه دکتر فرضی مشاور ارشد خانواده
کسی که برای خود احترام قایل است از گزند دیگران در امان است ، آیا به خاطر دارید زمانی را که از سوی دیگران توهین و تحقیر شدید؟ احساس توهین و تحقیر شدن می تواند از یک نگاه، یا یک گفته یا از یک شانه بالا انداختن ناشی شود. ممکن است تحت تأثیر سخن کسی احساس بی ارزش بودن بکنید. گیج می شوید و به جای آن که روحیهی خود را بهتر کنید به تدریج روحیهی خود را میبازید و احساس حقارت میکنید. توهین و تحقیر کردن، ابری تیره و سردرگمی ایجاد میکند و چه بسا که سال ها در شما باقی بماند. این رفتاری کاملاً مشخص است. خیلی ساده، کسی با کلام، شما را توهین و تحقیر میکند. برای مثال فرض کنید از آسانسوری بیرون آمدهاید و برحسب اتفاق به کسی که منتظر سوار شدن در آسانسور بوده تنه میزنید. شخص مزبور بی درنگ به روش خصمانه واکنش نشان می دهد: «آه لعنتی، چرا مواظب نیستی، بی شعور، ممکن بود به من آسیب بزنی». محتوای گفته ی او کاملاً مشخص است. چگونه باید نسبت به این واکنش تند جواب بدهید؟ در این لحظه منتظر یک تحقیر کلامی باشید و با توجه به آنچه لحظاتی قبل خواندید نسبت به آن واکنش نشان دهید. زنان در مقایسه با مردان کمتر خشم خود را ابراز می کنند. وقتی مردان با مشکلی روبه رو می شوند، عموماً از ابراز خشم نمی ترسند و آن را به راحتی ابراز می کنند. اگرچه گاهی فکر نمی کنند که خشم شان چه مشکلاتی برای دیگران به بار خواهد آورد به این دلیل مرتکب پرخاشگری می شوند. در حالی که زنان عموماً از ابراز خشم می ترسند.آن ها این طور تربیت شده اند که ابراز عصبانیت در شأن یک خانم نیست و نباید خشم خود را صریحاً ابراز کنند. آن ها نگرانند که مبادا خشم شان برای دیگران مشکلاتی بیافریند و گاه پس از ابراز آن احساس گناه و شرمندگی می کنند. ساکتها معمولا خشم را در خود ذخیره می کنند تا جائیکه به نقطه ی انفجار برسند آنگاه با یک پرخاش نسبتا شدید و معمولا غیر قابل پیش بینی خشم نهفته را ابراز می کنند. به همین جهت معروف است که پرخاشگر ترین افراد را در بین ساکتها باید جستجو کرد. ساکتها ضعیفتر از آن هستند که از نشان دادن خشم هدفی ، و قصد گرفتن نتیجه ای داشته باشند بلکه فقط خشم نشان می دهند چون چاره ای جز آن ندارند. پرخاشگرها کسانی هستند که خشمهای کوچک را هم خیلی زود بروز می دهند. عصبی و مضطربند و زود عصبانتشان را با پرخاشگری نشان می دهند. اینها از ساکتها هم ضعیفتر هستند. و اتفاقا همین ضعفشان هم باعث پرخاشگری شان می شود. پرخاشگرها به جای حل کردن مسئله به پاک کردن صورت مسئله می پردازند زیرا انقدر خودشان را ضعیف و مستاصل، و مشکل را بزرگ و مهم می بینند که هیچ راه چاره ای جز "از بین بردن" پیدا نمی کنند پس می زنند و احیانا می کشند تا آن چیز سخت و وحشتناک را از بین ببرند. اینها همیشه خیلی زود به آخر دنیا می رسند و قید همه چیز را می زنند. در حالی که اگر کمی اعتماد به نفس داشتند و از قوت و قدرت روحی برخوردار بودند برای حل مشکلات عصبی کننده ،چاره جویی و مبارزه می کردند. اصلا افرادی که ابراز وجود را به خوبی بلدند، یعنی بلدند خودشان را همانطوری که هستند نشان دهند و حرفشان را به شکلی منطقی بزنند، به این زودیها دچار خشم نخواهند شد اینها نمی گذارند احساس بدشان به اندازه ای تقویت شود که کار به خشم و عصبانیتهای شدید بکشد. همان وقتی که وجود مشکلی را احساس می کنند برای حل آن اقدام می کنند. خشم ،به اینها نیرو می دهد تا با کمک آن اراده ی خود را تقویت کنند و در انجام کاری که به آن مربوط است موفق شوند. به همین دلیل است که می بینیم هر اندازه که افراد بزرگتر و مجربتر می شوند کمتر پرخاشگری نشان می دهند چرا که به مرور مهارتهای لازم برای مخالفت کردن ،نشان دادن ناراحتی ،انتقاد کردن و ... را می آموزند. به کمک همین مهارتهاست که آستانه ی تحمل افراد بالا می رود و به این زودی به مرحله ی خشم نمی رسند. یاد بگیریم که به نرمی انتقاد کنیم، در مواقع لازم مخالفت کنیم، قدرت نه گفتن پیدا کنیم ،برای اصلاح بد رفتاری دیگران تلاش کنیم و ...بدیهی است که هر اندازه که با دیگران صمیمی تر شویم و بهتر ارتباط برقرار کنیم ،راحت تر می توانیم از ابزارهای فوق استفاده کنیم. همسرانی که صمیمیت بیشتری باهم دارند و به راحتی می توانند حرف دلشان را به هم بگویند ،(همسران صمیمی نه عاشق) بهتر می توانند خشمشان را تخلیه کنند و به شکلی منطقی ابراز کنند.