وقتی توقع زیاد زن و شوهر به مانعی برخورد میکند، بی تامل همسر خود را مقصر معرفی میکنند و به زندگی مشترکشان عیب و ایراد میگیرند و به اتکای یک ذهن خوانی تعیین تقصیر میکنند: «معلوم میشود که زن اصیلی نیست» و یا «این رفتار شوهرم نشان می دهد که چقدر از من متنفر است». با این طرز تلقی، زن یا شوهری که احساساتش جریحهدار شده یا همسرش را آماج تهاجم قرار میدهد و یا از او فاصله میگیرد، در این موقعیت همسر مورد تهاجم قرار گرفته که خود را مستوجب مجازات نمیداند، در مقام تلافی حمله را با حمله متقابل جواب میدهد و با او هم به سهم خود از همسرش فاصله بیشتری میگیرد. در نتیجه سلسله حملات بستهای از تلافی و تلافی به مثل شروع میشود که بر سایر زمینههای ارتباطی میان زن و شوهر تاثیر نامساعد میگذارد زن و شوهر بیآنکه متوجه سوءتفاهم باشند، گناه را به خود خواهی یا بی نزاکتی همسر خود نسبت میدهند و متوجه نیستند برداشت اشتباهی که از همسرشان دارند، علت اصلی گرفتاری آنهاست
بروز اضطراب میتواند علل و انواع گوناگون داشته باشد اما در هر حال زندگی فرد را دچار اختلال و مشکل میکند. برخی از انواع اضطرابها علل و عوامل مشخصی دارند و برخی از آنها علت آشکاری ندارند. به گفته محققان، گاهی اوقات ممکن است این اضطراب بسیار شدید باشد تا جایی که زندگی عادی فرد را با مشکل مواجه کند. قطعا شدت و علت بروز اضطراب در روشهای به کار گرفته برای کاهش آن تاثیرگذار است، اما متخصصان با انتشار مقالهای در مجله آنلاین "سایکولوژی امروز" اعلام کردند که چند روش عمومی وجود دارد که میتوان در تمام موارد برای تخفیف اضطراب، آنها را بکار برد. البته باید به خاطر داشت که این روشهای عمومی شاید به تنهایی قادر به کنترل اضطرابهای شدید نباشند. یکی از معمولترین راهها برای کاهش اضطراب استفاده از تکنیک «relaxation» (آرامش ورزی) است.
این تکنیک روشی بسیار عالی برای کنترل اضطراب است. از این روش عمدتا در جریان روان درمانی انواع اضطرابها، وسواسها و سایر اختلالات روانی یا ذهنی استفاده میشود. اما افراد میتوانند با یادگیری این تکنیک بدون قرار گرفتن در جلسات روان درمانی، آرامش روزمره خود را تامین کنند. در این روش به فرد آموزش داده میشود به انبساط و شل کردن عضلات خود بپردازد. انقباض عضلات یکی از علائم اساسی اضطراب است و احساس چنین علائمی متقابلا شدت اضطراب فرد را افزایش میدهد. یکی دیگر از شیوه های متداول کاهش اضطراب کنترل تنفس است. تحقیقات نشان میدهد که افراد در حالتهای اضطرابی تنفس درستی ندارند. دم و بازدم آنها معمولا به صورت سطحی انجام میپذیرد و خود این شیوه نادرست موجب میشود فرد دیاکسید کربن خود را به طور کامل تخلیه نکرده و اکسیژن کافی جایگزین آن نکند. به این ترتیب سطح اضطراب معمولا افزایش مییابد. با استفاده از این روش فرد یاد میگیرد دم و بازدم خود را به آرامی و با کنترل آگاهانه و ارادی انجام دهد.